loading...
پستهای فیسبوکی/پست فیسبوکی/جدیدترین پستهای فیسبوکی/فیس2فیسبوک/جدیدترین پستهای فیسبوکی/پست فیسبوک/پستهای فیسبوک/جدیدترین پسته�
متین بازدید : 65 جمعه 21 تیر 1392 نظرات (0)

اول راهنمایی بودم با تاکسی میرفتم مدرسه. یه بار طبق معمول سوار شده بودم و بعد طی مسافتی همه پیاده شدنو و من تنها موندم .خلاصه رسیدم به مقصد و گفتم آقا پیاده میشم اما این داداشمون وای نستاد.دورانم که دوران خفاش شب بود گفتم دیگه جوانمرگ شدم خلاصه شروع کردم به دادو بیداد اما فایده نداشت من هم دیدم دیگه راهی نموده با کیفم گذاشتم تو کله بنده خدا !!!! همچین که فرمون از دستش در رفت ماشین افتاد تو جوب منم خوشحال از نجات پیدا کردن دیدم که برگشته و نمیتونه حرف بزنه اما با دست داره کاغذ رو داشبوردشو نشون میده که نوشته بود: مسافر محترم من ناشنوا هستم لطفا محل پیاده شدن خود را با دست به بنده اعلام نمایید!!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
جدیدترین پست های فیسبوکی / جدیدترین عکس های فیسبوکی / ترول / طنز / ضد دختر / ضد پسر /
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1949
  • کل نظرات : 325
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 55
  • آی پی دیروز : 51
  • بازدید امروز : 1,406
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 2,418
  • بازدید ماه : 6,678
  • بازدید سال : 59,305
  • بازدید کلی : 430,121